۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

فكر مي‌كنم بايد اينجا بي‌پيرايه‌تر نوشت، از بند ادبيات رسمي آزاد شد، مهم نيست كسي رو آزار بده، اينجا بايد خودم باشم، كلمات رو حبس نكنم كه مبادا به تيريش قباي كسي بر بخورد، چهل سالگي كلن تاريخ گهي‌ست در زندگي بشريت، بنابراين گاهي بايد گه‌نامه نوشت، اونقدرا وقت نيست واسه اتوكشي و واكس و ژل و عطر و ادكلن، تاريخ همه‌ي اينا به سر اومده، از محاسن چهل سالگي‌ست يا معايبش مهم نيست، دلم امروز كارهاي نكرده مي‌خواد، همه‌ي چيزايي رو كه حروم كرده به خودم، شايد بعدش پشيموني به بار بياره ولي باز مهم نيست، مهم مرد چهل ساله‌ايست كه وقت كمي براي رسيدن داره به چيزاي نرسيده‌ش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر