۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

چه بچه می شه آدم وقت چهل سالگیش، مث الان من و بچه گی هایی که واسه تو می کنم، مدام با خیالت قهر و آشتی ام، گاهی وسوسه می شم گوشی تلفنو بردارم و شماره تو بگیرم باز ولی دندون رو جیگر میذارم، سیگار آتیش میزنم و به وقتایی فکر می کنم که با نصفه ی سیگارت مستم میکرد، آی دلم چقدر مستی می خواد....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر